loading...
نذار تنها بمونم
فردين بازدید : 6 سه شنبه 30 آبان 1391 نظرات (0)

با یا دتو هر شب سحر کنم

 با دوری تو چون سر کنم

به شهر خیال چون سفر کنم

همه غیر از تو از آن به در کنم

یکی گفتا زندگی هدر کنم

گفتمش  همه از عشق دلبر کنم

شعر باتو بودن از برکنم

دید ه ام از برای تو تر کنم

فردين بازدید : 7 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

دوباره دل هوای با تو بودن کرده

نگو این دل دوری عشقتو باور کرده

دل من خسته از این دست به دعاها بردن

همه ی آرزوهام با رفتن تو مردن

حالا من یه آرزو دارم تو سینه

که دوباره چشم من تو را ببینه

واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا میدم

آخه تو رنگ چشات هیبت دنیا رو دیدم

توی هفتا آسمون تو تک ستاره ی منی

به خدا ناز دو چشماتو به دنیا نمیدم

حالا من یه آرزو دارم تو سینه

که دوباره چشم من تو را ببینه

 رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق

تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق

سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت

بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس

تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم

وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم

رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

هنوز یه قطره اشکتو  به صد تا دریا نمیدم

یه لحظه با تو بودنو  به عمر دنیا نمی دم

همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم

قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم

فردين بازدید : 9 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

خواهش مي كنم با دقت این نامه را یک بار بخوانید ...

 محبت شدیدی که سابقاً به تو ابراز می کردم

دروغ وبی اساس بود و در حقیقت نفرت به تو

روز به روز زیادتر می شود و هرچه بیشتر ترا می شناسم 

پستی و وقاحت تو بیشتر در نظرم آشکار می گردد. 

در قلب خود احساس می کنم که ناچار باید 

از تو دور باشم و هیچگاه فکر نکرده بودم که 

شریک زندگی تو باشم زیرا ملاقاتهایی که اخیرا با تو کردم 

طبیعت و زمانه روح پلیدت را آشکار ساخت و 

بسیاری از اخلاق و صفات تو را به من شناساند و می دانم که 

خشونت طبع و تند خوئی ترا بدبخت خواهد کرد. 

اگر عروسی ما سر بگیرد مسلما همه عمر خود را با تو 

به پریشانی و بد بختی خواهم گذراند و بدون تو عمر خود را 

در نهایت شادکامی طی خواهم کرد در نظر داشته باش که روح من 

هیچگاه به تو رام نخواهد شد و نفرت و کینه ام پیوسته 

متوجه تو است این نکته را باید در نظر داشته باشی و بدانی که 

از تو می خواهم آنچه را که گفته ام شوخی و مسخره نکنی و بدانی که 

این نامه را از صمیم قلب می نویسم و چقدر تاسف می خورم اگر 

باز هم در صدد دوستی با من باشی با نهایت نفرت از تو می خواهم 

که از پاسخ دادن به این نامه خودداری کنی زیرا نامه های تو 

سراسر مهمل و دروغ است و نمی توان گفت که دارای 

لطف و حرارت می باشد بطور قطع بدان که همیشه 

دشمن تو هستم و از تو به شدت متفنر هستم و نمی توانم فکر کنم که

دوست صمیمی و وفادار تو هستم! 

حال یک بار دیگر نامه را از ابتدا یک خط در میان بخوانید ! 

فردين بازدید : 8 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

آري

 

هرگز تو را فراموش نخواهم کرد:

 

در مرگ آورترين لحظه هاي انتظار

 

زندگي را در روياهاي خويش دنبال کنم

 

رد روياها

 

و دراميدها

 

اگر ابرها گريستن را فراموش کنند

 

اگر پرندگان پرواز را فراموش کنن

 

اگر انسانها مهرومحبت را فراموش کنن

 

من هرگز تو را فراموش نمي کنم

 

براي رسيدن به تو سوگندها

 

نوشتم

 

بروي گلبرگ هاي زيباي گل شقايق

 

وحال براي رسيدن به جدايي اشکم

 

را با ياد تو مي ريزم و عشقم را با ياد

 

شقايق پرپر مي کنم تا فراموش کنم

 

لحظه هاي با تو بودن

فردين بازدید : 6 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

چقدر شيرين است با تو بودن، با تو زيستن و با تو جان دادن.

 

چقدر زيباست كه در غروب لحظه ها دستانم را در دستانت بفشارم

 

و با چشم هاي حلقه زده با اشك، زير بارش نم نم با طراوت باران،

 

 با هم و در كنار هم قدم بزنيم.چقدر شيرين است كه من و تو دست

 

در دست هم دهيم تا با هم خاطرات شيريني را رقم بزنيم

 

چقدر غرور انگيز است كه من وتو همچون دو پرنده ي عاشق يكديگر

 

 را دوست بداريم تا دنيا، حتي فرشته ها به عشق من و تو غبطه كنند

 

چقدر زیباتر است وقتي كه وجودمان از غصه و غم لبريز گشته يكديگر

 

 را در آغوش بگيريم تا هم ازغصه ي دنيا جدا شويم و هم پيوستگي

 

ميان قلبمان افزايش يابد

فردين بازدید : 8 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

 چشم بیمار تو ای می زده بیمارم کرد

حلقه ی گیسویت ای یار گرفتارم کرد

 

باده ازساغرلبریزتو جاویدم سا خت

 

بوسه ازخاک درت محرم اسرارم کرد

 

ما زاده ی عشقیم وپسرخوانده ی جامیم

 

در مستی وجانبازی دلدار تمامیم

فردين بازدید : 8 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

 عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی سر به دار اویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی در جهان رسوا شدن

عشق یعنی مست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن یا ساختن

فردين بازدید : 8 دوشنبه 29 آبان 1391 نظرات (0)

دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی

دوستت دارم چون تنهاترین مصراع شعر منی

 دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی

دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی

 دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی

دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی

دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی

فردين بازدید : 10 دوشنبه 17 مهر 1391 نظرات (0)

یکی بود یکی نبود زیر این گنبد گردون و کبود

یه قصه مثل تموم قصه های نا تموم دنیا بود

قصه ای که اولش شروع میشد با یک نگاه

یه طرف نگاه پاک و دیگری پر از گناه

یه دلی بود که کسی اونو نبرد

به کسی دل نمی بست و از کسی گول نمی خورد

اما روزی از روزای روزگار

یه روز از روزای آفتابی آفریدگار

آدم قصه ی ما نگاهی افتاد تو نگاش

یه نفر نشسته بود عاشق و واله سر راش

یه نفر که گفت بهش دوسش داره خیلی زیاد

یه نفر که گفت به جر اون دیگه هیچی نمی خواد

یه نفر که توی چشماش پر از اشک بی کسی بود

یه نفر که توی حرفاش غم بی هم نفسی بود

آدم قصه ی ما،حرفهای اونو شنید

تو یه چشم به هم زدن خودشو آواره دید

دید که بی اون نفسی توی تنش نیست

دید امیدی واسه زنده موندنش نیست

یه روزی قفل زبونشو شکستو یه گناه کرد

گفت که من "دوست دارم"

اما خیلـــــــــــــــی اشتباه کرد

آخه یار بی وفاش

که نبود عشق تو صداش

گفت مگه جدی گرفتی حرفامو؟

تو به دل گرفتی اون دروغامو؟

دیگه این کارو نکن،دیگه هیچ دروغی رو باور نکن!

عاشق قصه ی ما توی این لحظه شکست

صدای شکستنش تو دل ابرا نشست

باورش نمی شد این جدایی و دربدری

باورش نمی شد این شکست و بی یاوری رو

زیر رگبار جدایی شد یه پروانه ی خسته

شد یه پروانه تنها که پرش به گل نشسته

فردين بازدید : 12 جمعه 24 شهریور 1391 نظرات (0)

چه حرف بی ربطیست ،
که مرد گریه نمی کند !
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی !!!

برای خیانت هــــزار راه هــســــت!
اما هـیــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن
کــثـیــف نـیـســـت !

چرا بغل کردن حس خوبی به آدم میده ؟

چون در سمت راست بدن قلب وجود نداره و اونجا خالیه

ولی وقتی کسی رو که دوست داری بغلش میکنی

قلبش اون جای خالی رو پر میکنه و انگار که تو صاحب دو تا قلب شدی !

خدایــــا ؛ کسی را که قسمـــت کس دیگریست، سر راهمان قرار نـــده !
تا شبهای دلتنگیــش برای ما باشد ، و روزهای خوشــش برای دیـگری ....!!

به سلامتی کسی که وقتی هم ازت دلگیره
وقتی بهش زنگ میزنی، خوابه از خستگی
ولی واسه اینکه دلت رو نشکنه
میگه:خوب شد زنگ زدی باید.....بیدار می شدم.!!!
 

سلامتی اونایی که خیلی تنهان
نه که نمیتونن با کسی باشن
فقط دلشون نمیخواد با هر کسی باشن.....!

فردين بازدید : 10 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)

دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم

همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بود
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم

ای که با حرف تو هر مسئله ای حل شدنیست
به خدا خود تو بگو نام که را بنویسم

صاحب قبله و قبله دو عزیزاند ولی
خوشتر آن است من از قبله نما بنویسم

آسمان مثل تو احساس مرا درک نکرد
باز غم نامه به بیگانه چرا بنویسم

تا به کی زیر چنین سقف سیاه و سنگین
قصه ی درد به اميد دوا بنویسم

قلمم جوهرش از جوش و جراحت باقیست
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم

بارها قصد خطر کردم و گفتی ننویس
پس من این بغض فرو خورده کجا بنویسم

بعد یک عمر ببین دست و دلم می لرزد
که من و تو به هم آمیزم و ما بنویسم

من و تو چون تن و جانند مخواه و مگذار
این دو را باز همین طور جدا بنویسم

شعر من با تو پر از شادی و شیرین کامیست
باز حتی اگر از سوگ و عزا بنویسم

با تو از حرکت دستم برکت می بارد
فرق هم نیست چه نفرین چه دعا بنویسم

از نگاهت به رویم پنجره ای را بگشای
تا درآن منظره ی روح گشا بنویسم

عشق آن روز که این لوح وقلم دستم داد
گفت هر شب غزل
 چشم شما بنویسم

فردين بازدید : 10 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)
امشب امشب از اون شباس که باز چندتا سوال ازت دارم

می خوام اگه جواب ندی دست از سرت ور ندارم

بگو بدونم میدونی،معنی عاشقی چیه،عشق چیه عاشق کیه؟

 وقتی یه دل عاشق میشه ، تکلیف صاحبش چیه؟

بگو بدونم تا حالا ،فکر کردی عشق چه رنگیه؟

دنیای عشق و عاشقی ، چه دنیای قشنگیه؟

چرا دلای عاشقا ،عاشق غصه و غمه؟ چرا تو این دوره زمون،عشقای واقعی کمه؟ 

هیچ میدونی به عاشق ، خیلی یا دیونه میگن از بس که تنها می مونن ،جغدای ویرونه میگن؟

 چرا چشای عاشق به گریه عادت می کنن؟ چرا اونایی که عاشقن شمع رعایت می کنن؟ 

چرا همیشه عاشقا قصه مجنون می خونن؟ چرا اونایی که عاشقن سر زبونا می مونن؟

ميدونم كه نميدوني !!!! اگه ميدونستي هيچوقت تنهام نميگذاشتي

فردين بازدید : 6 یکشنبه 07 اسفند 1390 نظرات (0)

هیچکس نمی تونه به دلش یاد بده که نشکنه!!!

 

ولی حداقل من یادش دادم که وقتی شکست ،

 

لبه ی تیزش دست کسی رو که شکستش نبره...!
فردين بازدید : 3 شنبه 15 بهمن 1390 نظرات (0)

حتي براي لحظات تنهاييت"براي اشكهايت""براي ساعات غمگينت "بايد دليل بياوري"براي ديگراني دليل بياوري كه بي  هيچ اجازه اي درباره ات قضاوت ميكنند.در ذهن خيال پردازشان به تو چه لقب هايي كه نميدهند و عجيب انكه "چنان واقعيت را با خيال پوچشان مي اميزند كه خود حقيقت را به فراموشي ميسپارند و وقتي سعي ميكني به انها بفهماني كه همه چيز انطور كه انان فكر ميكنند نيست تنها به تو لبخند به ظاهر معني دار ميزنند"اگر اعتمادت به خودت كم باشد خودت هم ديگر حقيقت را نخواهي يافت و همين است كه سعي كرده ام كمتر به سخن ديگران اهميت دهم به انچه كه از من در ذهنشان ميسازند ايا اين بدان معنا است كه ميخواهم باعث ازردگي خاطر كسي شوم ؟

آنان كه دوستشان داشتم و دارم چه راحت مرا شكستند و من تنها شكستم و ديگر هيچ

فردين بازدید : 5 پنجشنبه 15 دی 1390 نظرات (0)

آن هنگام که ديگر دوستم نداشتی

فرياد بزن تا آرام بگيرم

آن هنگام که قلبت را عشق ديگری گرما بخشيد

به من بگو و من با تمام وجود ،با آنکه دوستت دارم

ترکت خواهم کرد

وسپس قلبم رابی رحمانه زيرپاهايم لگدکوب می کنم

زيرا نمی خواهم ديگری صاحب آن باشد

و به آن گرما بخشد

هرگز مرابا غروب عشق مواجه نکن!!!

فردين بازدید : 3 چهارشنبه 30 آذر 1390 نظرات (0)

دو نفر که همدیگر رو خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی تونستند از هم جدا باشند.

 با خوندن یک جمله معروف از هم جدا می شوند تا هم دیگه روامتحان کنند

و هر کدام در انتظار دیگری همدیگر را هیچوقت نمی بینند

چون هردو به صورت اتفاقی به جمله معروف شکسپیر بر می خورند:

عشقت را رهاکن اگر خودش برگشت مال توست

 و

اگر برنگشت  از قبل هم مال تو نبوده

فردين بازدید : 6 شنبه 28 آبان 1390 نظرات (0)

غصه نخور مسافر اينجا ما هم غريبيم

از ديدن نور ماه يه عمره بي نصيبيم

فرقي نداره بي تو بهار مون با پاييز

نمي بيني كه شعرام همه شدن غم انگيز

غصه نخور مسافر اونجا هوا كه بد نيست

اينجا ولي آسمون باريدنم بلد نيست

غصه نخور مسافر فداي قلب تنگت

فداي برق ناز اون چشماي قشنگت

غصه نخور مسافر تلخه هواي دوري

من كه خودم مي دونم كه تو چقدر صبوري

غصه نخور مسافر بازم مي آي به زودي

ما رو بگو چه كرديم از وقتي تو نبودي

غصه نخور مسافر غصه اثر نداره

از دل تو مي دونم هيچ كس خبر نداره

غصه نخور مسافر رفتيم تو ماه اسفند

بهار تو بر مي گردي چيزي نمونده بخند

غصه نخور مسافر تولد دوباره

غصه نخور مسافر غصه نخور ستاره

غصه نخور مسافر غصه كار گلا نيس

سفر يه امتحانه به جون تو بلا نيس

غصه نخور مسافر تو خود آسموني

در آرزوي روزي كه بياي و بموني

فردين بازدید : 7 پنجشنبه 10 شهریور 1390 نظرات (0)

گفت :جبران می کنم ،

گفتم کدام را 

عمر رفته را

روح شکسته را

دل مرده اما تپنده را

حالا من هیچ

جواب این تار موهای سپید را می دهی

نگاهی به سرم کرد و گفت

وای ... خبر نداشتم

چه پیر شدی

گفتم :جبران می کنی

گفت: کدام را

فردين بازدید : 5 شنبه 01 مرداد 1390 نظرات (0)

صورتم جوان است و درونم پیر ... این است رسم روزگار  ...

فقط میدانم بزرگترین خیانتی که دارم به خودمم میکنم زندگی کردنه ...

تا شاهد مرگ تدریجی خود باشم ...

 برای دلم، گاهی :

 مادری مهربان میشوم، دست نوازش بر سرش میکشم، میگویم: «غصه نخور، میگذرد »

برای دلم، گاهی پدر میشوم، خشمگین میگویم: «بس کن دیگر بزرگ شدی

گاهی هم دوستی میشوم مهربان، دستش را میگیرم، میبرمش به باغ رویا

دلم، از دست من خسته است.

فردين بازدید : 10 جمعه 10 تیر 1390 نظرات (0)
امشب امشب از اون شباس که باز چندتا سوال ازت دارم

می خوام اگه جواب ندی دست از سرت ور ندارم

بگو بدونم میدونی،معنی عاشقی چیه،عشق چیه عاشق کیه؟

 وقتی یه دل عاشق میشه ، تکلیف صاحبش چیه؟

بگو بدونم تا حالا ،فکر کردی عشق چه رنگیه؟

دنیای عشق و عاشقی ، چه دنیای قشنگیه؟

چرا دلای عاشقا ،عاشق غصه و غمه؟ چرا تو این دوره زمون،عشقای واقعی کمه؟ 

هیچ میدونی به عاشق ، خیلی یا دیونه میگن از بس که تنها می مونن ،جغدای ویرونه میگن؟

 چرا چشای عاشق به گریه عادت می کنن؟ چرا اونایی که عاشقن شمع رعایت می کنن؟ 

چرا همیشه عاشقا قصه مجنون می خونن؟ چرا اونایی که عاشقن سر زبونا می مونن؟

ميدونم كه نميدوني !!!! اگه ميدونستي هيچوقت تنهام نميگذاشتي

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 167
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 56
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 58
  • بازدید سال : 59
  • بازدید کلی : 2,540